دلنبشته های تابناک

ساخت وبلاگ
امروز به دلیل انجام کاری اداری سر از پا منار در آوردم.با مترو رفتم و چون دقیقا نمی دانستم پامنار کجاست از اهالی مترو برای پی بردن به محل و ایستگاه پیاده شدن کمک گرفتم.متاسفانه، پامنار نزدیک هیچکدام از ایستگاه ها نبود و نظر به عدم اتفاق نظر آن هایی که قصد کمک داشتند مجبور شدم با بهره گیری از اقبال و تصادف، پیاده شدن در 15 خرداد را به خروج در محمدیه ترجیح دهم.به محض خروج از "گوگل مپ" که بارها و بارها در پیدا کردن آدرس کمک حال و یاورم شده بود کمک گرفته و با عبور از کوچه ها و خیابان های تنگ و باریک سر از مقصد در آوردم.از شما چه پنهان! تا رسیدن به مقصد نزدیک بود از ترس قالب تهی کنم، زیرا هر چند "گوگل مپ" آدرس را بلد بود و می دانست چطور می شود سریع به مقصد رسید نمی توانست مرا از محل های امن عبور داده و هراس مواجهه با آدم های خاص و ویژه را از من بزداید.در راه، با معتاد رها شده ای که گربه ها دورش را گرفته بودند برخورد کردم و علاوه بر او معتاد دیگری را دیدم که جلو خانه ای ایستاده بود و روی پا بند نبود.بیشتر خانه ها پایینتر از کوچه ها قرار داشتند و اغلب ساکنین آن ها در واقع در زیرزمین به سر می بردند؛ چیزی که مرا به شدت به یاد فیلم های سینمایی ترسناک و دارای صحنه های فراوان قتل و خونریزی می انداخت!علاوه بر این ها، محله پر از موتوری بود و من که همین چند روز پیش، در محله شیخ بهایی، دیده بودم که چطور یک موتوری به سرعت کیف مردی را قاپید و فرار کرد مانده بودم که حواسم به کیف و موتوری ها باشد یا چشم ها را به صفحه نمایشگر تلفن همراه بدوزم.در این میانه، "گوگل مپ" هم نامردی نکرد و مرا به زیر پلی هدایت کرد که نمی شد حدس زد زیر و آنطرف آن چه خبر است.در حال فکر کردن به "رفتن یا نرفتن"، که مسئله م دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت: 18:21

اگر کسی از شما سوال نماید که "از میان همسر و مادر، کدام را بیشتر دوست دارید؟" چه جوابی خواهید داد؟به احتمال قوی، پاسخ شما چیزی در مایه های "هر گلی یک بویی دارد" و "هر کدام از این ها جایگاه خاص خود را دارند" خواهد بود.با این حال، گاهی موقعیت هایی پیش می آید که در آن ها تن دادن به خواست همسر، مادر را بی نهایت ناراضی می کند و بر دیده منت نهادن فرمایش خانم والده، نیمه پیدا شده را حسابی شاکی و دلخور و دمق می سازد.در چنین شرایطی، که خداوند نصیب گرگ بیابان نسازد، جواب های هوشمندانه و سیاستمدارانه بالا نسخه ای افاقه کردنی نیست و شما باید در عمل نشان دهید که اجابت درخواست کدام عزیز برایتان در اولویت نخست قرار دارد.در کشورهای پیشرفته و متمدن که اصل خود آدم است چنین مسائلی وجود داخلی ندارند و افراد از کودکی یاد  می گیرند که بیشتر امور و فعالیت ها را بر آنچه خود می پسندند استوار نمایند.متاسفانه؛ در سرزمین ما از این خبرها نیست و زیاد پیش می آید که کسی، مثلا، پیراهنی که همسر گرامی بسیار می پسندد بر تن کرده و با حضور در محضر مادر، پیام موحش " این چیه پوشیدی! اصلا بهت نمیاد! دیگه نپوشش!" را دریافت نماید.مسئله صرفا به دخالت های مادر و همسر در امور شخصی آدم ها ربط پیدا نمی کند و گاهی آنقدر افراد جورواجور در مسائلی که اصلا و ابدا به آن ها مربوط نیست مداخله می کنند که انسان مصمم می شود دیگر در موضوعاتی که مربوط به خودش می شود کوچکترین دخالتی نداشته باشد. در این صورت است که او زندگی خود را بر اصل و اساس "تمایل بقیه" و  "آنچه دیگران خواسته اند و می خواهند" استوار کرده و با همین دست فرمان تا وداع دنیای فانی خواهد راند.شاید گفته شود که گیر کردن بین درخواست های مادر و همسر فقط به گذشته دو دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت: 18:21

"دو تا بچه کافیه!" از شعارهای معروف قبل از انقلاب بود که در کنار شعار دلپسند "یک پیکان برای هر خانواده" جای خوبی در بین ایرانی های حاضر در آن دوران برای خود دست و پا کرده بود.در سال های بعد از انقلاب؛ این دو شعار از همان ابتدا دچار تغییر و تحول اساسی نشدند و برای همین، در سال های طولانی، هم تنظیم خانواده در دانشکده ها تدریس می شد و هم قرص های ضد بارداری در مراکز بهداشت سراسر کشور، بین خانم هایی که از تعداد بالای بچه به ستوه آمده بودند، توزیع می شد.در سال های اخیر، متاسفانه، سیاست های کنترل جمعیت حسابی رنگ باخته و مسئولین و دولتمردانی که از تامین آب و نان مردم به شدت درمانده( با شرمنده فرق دارد!) شده اند تا جایی که امکان دارد مردم را توصیه به فرزند آوری هر چه بیشتر کرده و خانواده ای را خوشبخت تر و سالم تر می دانند که در قضیه تولید مثل گوی سبقت را از همه رقبا ربوده باشند.در کمال شوربختی؛ توصیه مسئولین و اولیای امور آدم های دارای یک و دو فرزند را هدف گیری نکرده و دارندگان 5 و 6 فرزند را هم به فکر آوردن یکی دو تای دیگر می اندازد!در این باب؛ شاید شما هم کلیپ زن جوانی را دیده باشید که با داشتن 7 فرزند متولد شده و یک فرزند تو راهی در برابر دوربین قرار گرفته و به سوالات مجری خوب برنامه پاسخ داد.زن جوان، در حین برنامه، از سختی های فرزند آوری( با فرزند پروری فرق دارد!) گفت و به این نکته که "کار با زندگی در یک خانه 85 متری سخت تر هم می شود" سخن به میان آورد.خانم پر اولاد در جواب "بچه ها به کمی جا اعتراض نمی کنند؟" هم جواب قانع کننده ای داشت: "اعتراض می کنند، اما این اعتراض ها موقتی است. خود معترضین بعدها می گویند که چرا ما بیشتر از این ها خواهر نداریم"( صدا و سیما گزینش کاملا خوبی از دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت: 18:21